رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِه
رحمت خدا بر عبّاس! ایثار کرد و کوشید و جان فداى برادرش کرد.
خصال ج1 ، ص68 - امالی(صدوق) ص 462
۲۶۵۰.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ( ـ آن گاه که دید جنازه اى [در تشییع] ، بالا و پایی ) : آرام باشید! با جنازه هایتان به آرامى حرکت کنید.
۲۶۵۱.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :اى ابو ذر! هر گاه در پى جنازه اى به راه افتادى ، باید عقلت با تفکّر و خشوع ، به آن مشغول شود و بدان که تو نیز به او مى پیوندى.
۲۶۵۲.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :بهترین تشییع کنندگانِ جنازه، کسى است که [خدا و مرگ و پس از مرگ را] بیشتر یاد کند و [نیز] کسى که تا جنازه [در گور] نهاده نشده ، ننشیند ... .
۲۶۵۳.الدعوات :پیامبر خدا ، هر گاه در پى جنازه اى مى رفت، اندوه او را فرا مى گرفت، بیشترْ حدیثِ نفْس مى کرد و کمتر سخن مى گفت.
۲ / ۱۶
به خاک سپارى
۲۶۵۴.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :مردگان خود را در میان مردمان نیک ، به خاک بسپارید؛ زیرا مرده نیز همچون زنده از همسایه بد رنج مى برد.
۲۶۵۵.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :چون مؤمن مى میرد، گورها از مرگ او زیبا (روشن) مى شوند و هیچ قطعه اى از خاک گورستان نیست، مگر این که آرزو مى کند او در آن جا دفن شود ، و هر گاه کافر مى میرد ، گورها از مرگ او تاریک مى شوند و هیچ قطعه اى از خاک گورستان نیست، مگر این که از تدفین او در خود ، به خدا پناه مى برد.
صفحه 126 |
ششمین آرزوى جبرئیل در این حدیث شریف این است که مى فرماید: اى کاش بشر بودم تا مى توانستم در تشییع جنازه شرکت نمایم.
در این باب روایات بسیارى است که ما به قسمتى از آنها اشاره مى کنیم:
1ـ امام باقر(علیه السلام) فرمود: حضرت موسى(علیه السلام) در مقام مناجات عرض کرد پروردگارا اجر و پاداش کسى که جنازه اى را تشییع نماید چیست؟
خطاب رسید اى موسى: هرگاه کسى جنازه اى را تشییع نماید فرشتگانى را براى او مأمور مى کنم که وقتى که از قبر خود برانگیخته مى شود با بیرقهایى تا صف محشر او را مشایعت نمایند.(1)
2ـ پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: هرگاه کسى جنازه اى را تشییع کند، به هر قدمى که برمى دارد ثواب صد هزار هزار حسنه در نامه عملش ثبت و صد هزار هزار گناه از نامه عملش محو مى شود و صد هزار هزار درجه برایش بالا مى رود. و اگر به نمازش شرکت کند صد هزار هزار فرشته به تشییع جنازه خودش شرکت مى کنند و براى او طلب مغفرت
صفحه 127 |
مى نمایند و چنانچه تا دفن میّت بماند همان فرشته ها تا روز قیامت براى او طلب آمرزش مى کنند.(1)
محدث قمّى در کتاب منتهى الآمال از زراره نقل مى کند که روزى امام باقر(علیه السلام)براى تشییع جنازه مردى از قریش حاضر شد و من هم در حضور آن بزرگوار بودم و عطاء که مرجع تقلید مکه بود نیز در میان جمعیت حضور داشت.
در این بین ناله و فریاد زنى بلند شد. عطا به آن زن گفت: خاموش باش و إلاّ ما باز مى گردیم. آن زن خاموش نشد و عطا مراجعت کرد.
من به حضرت گفتم عطا بازگشت، فرمود: براى چه؟ گفتم: این زن که بناى گریه و زارى را نهاد عطا به وى گفت: فریاد و بى قرارى منماى والا ما بر مى گردیم، آن زن از گریه و زارى خوددارى نکرد لذا عطا مراجعت نمود.
حضرت فرمود: بیا تا تشییع جنازه کنیم، اگر ما به وسیله باطل (که فریاد زدن آن زن باشد) برگردیم حق را (که تشییع جنازه آن مرد مسلمان باشد) اداء نکرده ایم.
زراره مى گوید: موقعى که از نماز میّت فراغت یافتیم وارث آن میّت به حضرت باقر(علیه السلام)گفت: خدا شما را رحمت کند برگردید که اجر زیادى بردید، زیرا شما نمى توانید پیاده روى کنید.
ولى امام باقر(علیه السلام) این پیشنهاد را نپذیرفت. من به آن بزرگوار عرض کردم: این مرد که به شما اجازه مراجعت داد و من هم در نظر دارم که از شما تقاضاى مراجعت نمایم (پس جا دارد که برگردیم).
امام(علیه السلام) در جوابم فرمود: مقصود خود را انجام بده، زیرا ما به اذن این مرد نیامده ایم
صفحه 128 |
تا با اجازه او مراجعت نماییم، بلکه ما این عمل را به منظور آن اجرى که خواهان آنیم انجام مى دهیم زیرا انسان به همان مقدارى که تشییع جنازه کند مأجور خواهد بود.
ابن شهرآشوب از موسى بن سیار روایت مى کند که گفت: من و حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام) موقعى که به دیوارهاى طوس نزدیک شدیم من صداى شیون و فغانى شنیدم وقتى به دنبال آن صدا رفتیم ناگاه با جنازه اى مواجه شدیم، در این اثنا دیدم مولاى من حضرت على بن موسى الرضا(علیه السلام) پا از رکاب تهى کرد و از اسب پیاده شد نزد آن جنازه رفت و آن را بلند کرد و به نحوى خود را به جنازه چسباند که برِه نوزاد، خود را به مادر مى چسباند.
پس از این جریان آن حضرت متوجه من شد و فرمود: اى موسى کسى که جنازه اى از دوستان ما را تشییع نماید به نحوى از گناه خارج مى شود که گویا تازه از مادر متولد شده باشد.
همین که آن جنازه را نزدیک قبر بر روى زمین نهادند دیدم حضرت رضا(علیه السلام)متوجه آن میت شد و مردم را کنار زد تا خویش را به جنازه رسانید و دست مبارک خود را بر سینه آن میّت نهاد و به او فرمود: اى فلان بن فلان! مژده باد تو را به بهشت، بعد از این ساعت وحشت و ترسى از براى تو نخواهد بود.
من به حضرت رضا گفتم: آیا شما این میت را مى شناسى در صورتى که تا کنون در این سرزمین نیامده اى؟!
فرمود: اى موسى! آیا نمى دانى که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما عرضه خواهد شد؟ چنانچه تقصیر و گناهى از ایشان به نظر ما برسد از خداى رؤف مى خواهیم که او را عفو فرماید و اگر عمل خوبى از او به نظر ما برسد از خداى سبحان تقاضا مى کنیم
صفحه 129 |
که اجر و پاداشى به او عطا فرماید!(1)
از این دو قصه و چند روایتى که در مورد تشییع جنازه نقل شد به خوبى اهمیت تشییع جنازه که ششمین آروزى جبرئیل است فهمیده مى شود و ما به همین مقدار در مورد تشییع جنازه بسنده مى کنیم و دنباله بحث را در مورد متفرقات موضوع مورد بحث پى مى گیریم.
در بخشهاى گذشته مسائلى را که چندان تناسب مستقیم با بحث اصلى نداشت به عنوان متفرقات نقل کردیم. در این بخش نیز مسائلى که به گونه اى مربوط به موضوع مى شود به عنوان متفرقات یادآور شده و بحث را در این بخش از حدیث به پایان مى بریم.
در بحث متفرقات این بخش برآنیم که از وصیت، توبه، عالم برزخ و قیامت به نحو اجمال و گذرا سخنى داشته باشیم. تا خوانندگان محترم از فایده بیشترى برخوردار گردند.
معاویة بن وهب مى گوید: شنیدم از امام صادق(علیه السلام) که فرمود: هرگاه بنده مؤمنى توبه کند، توبه نصوح، خداوند او را دوست مى دارد و در دنیا و آخرت گناهانش را مى پوشاند. عرض کردم چگونه گناهانش را مى پوشاند؟ فرمود: فراموشى مى دهد به آن دو ملکى که گناهان او را نوشته اند، و به اعضاء و جوارح او دستور مى دهد که آنچه از گناه او مى دانند کتمان کنند و به زمین هایى که بر روى آنها معصیت کرده وحى مى کند که
صفحه 130 |
مشاهدات خود را از گناهان او نادیده بگیرند، پس به این کیفیت خدا را ملاقات مى کند در حالى که هیچ گناهى براى او باقى نمانده باشد.(1)
در روایت آمده است که توبه نصوح عبارت است از اینکه انسان گنهکار تصمیم قطعى بگیرد که دیگر به گناه برنگردد. و باطنش مثل ظاهرش بلکه بهتر باشد.(2)
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: سزاوار نیست که مسلمانى شبى را صبح کند و حال آنکه وصیت نامه اش زیر سرش نباشد.
على(علیه السلام) مى فرماید: وصى مالت خودت باش و در مالت چنان عمل کن که دوست دارى بعد از تو آنچنان عمل نمایند. (یعنى آن کارى که مى خواهى بعد از تو انجام دهند خود نیز انجام ده)(3)
در خبر آمده است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) به چشم درد سختى مبتلا شدند که صداى ناله آن حضرت بلند شد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) به عیادت ایشان آمده، فرمود: این ناله در اثر کم صبرى است یا شدت درد؟ عرض کرد: هیچ وقت به این شدت دردى عارض من نشده بود. حضرت خبر وحشتناکى ذکر فرمود که امیرالمؤمنین(علیه السلام) چشم درد را فراموش کرد: و آن خبر این است.
صفحه 131 |
پیامبر فرمود: یا على جبرئیل به من خبر داد که وقتى عزرائیل براى قبض روح کافرى مى آید سیخهایى از آتش همراه او است که با آنها جان او را مى گیرد، پس جهنم (از این نحوه قبض روح) فریاد مى کشد.
امیرالمؤنین(علیه السلام) راست نشست و گفت: یا رسول الله حدیثى را که فرمودید تکرار فرمایید که درد چشم را فراموش کردم از ترس این خبر! آیا از امت شما هم کسى هست که به این کیفیت معذب شده و بمیرد؟ فرمود: آرى، سه طایفه از مسلمانانند که این قسم جان مى دهند 1ـ حاکم ستمگر 2ـ خورنده مال یتیم به ناحق 3ـ شهادت دهنده دروغ.(1)
کلینى به سند معتبر از ابوبصیر روایت کرده که گفت: از امام صادق(علیه السلام)پرسیدم آیا کسى هست که فشار قبر نداشته باشد؟
فرمود پناه مى برم به خدا (از فشار قبر زیرا) کمتر کسى یافت مى شود که فشار قبر نداشته باشد، به درستى که رقیه (دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)) را چون عثمان شهید کرد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) بر سر قبر او ایستاد و سر به سوى آسمان بلند کرد در حالى که اشک از چشمانش سرازیر بود بعد به مردم فرمود: بیادم آمد آنچه بر این مظلومه واقع شده برایش رقت کردم و از خداوند مهربان خواستم که او را به من ببخشد و فشار قبر به او نرسد، پس فرمود: بار خدایا بخاطر من فشار قبر را از رقیه بردار پس خداوند آن مظلومه را بخاطر آن حضرت بخشید.
سعد بن معاذ که یکى از صحابه رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و فوق العاده نزد خدا و رسول
صفحه 132 |
احترام داشت موقع تشییع جنازه او پیغمبر شخصاً شرکت کرد تا جایى که با پاى برهنه حرکت مى کرد علاوه بر پیغمبر و مسلمین، هفتاد هزار فرشته به نماز و تشییع جنازه او حاضر شده بودند.
بعد از نماز، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) خودش سعد را به خاک سپرد و مادرش جلو آمده گفت: مادر، بهشت گوارایت باد. پیامبر فرمود: از کجا مى دانى که فرزندنت اهل بهشت است؟ اینک سعد در فشار قبر است.
اصحاب پرسیدند یا رسول الله آیا مثل سعد هم در فشار قبر است؟ فرمود: آرى به واسطه بداخلاقى که در خانه با خانواده اش داشت.
اصبغ بن نباته گفت: مولایم امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در دروازه کوفه دیدم که مقابل صحرا ایستاده و مثل اینکه با کسى گفتگو مى کند. لکن کسى را نمى دیدم من هم ایستادم. مدتى گذشت خسته شدم نشستم و رفع خستگى کردم ولى هنوز صحبت امام(علیه السلام) ادامه داشت. عرض کردم یا امیرالمؤمنین با که سخن مى فرمایید؟ فرمود: با آنها که از دنیا رفته اند و در اینجا ساکنند.
عرض کردم روحشان هست یا جسدشان؟ فرمود: روحشان. و (اى کاش مى توانستى ببینى که) اگر مى دیدى چطور دور هم جمع شده و با هم انس گرفته و با یکدیگر اختلاط مى کنند و نعمت خدا را یاد مى نمایند.
همان طور که گفته شد وادى السلام محل ظهور و تجمع ارواح سعادتمند است. برهوت نیز صحراى خشک و بیابانى بى آب و علف مظهر دوزخ برزخى و محل عذاب
صفحه 133 |
ارواح کثیف و خبیث است. که با بیان یک حدیث مطلب به خوبى روشن تر مى شود.
روزى مردى وارد مجلس خاتم الانبیا(صلى الله علیه وآله وسلم) شد و اظهار وحشت کرد که چیز عجیبى دیده ام فرمود چه دیدى؟ عرض کرد زنم سخت مریض شد، به من گفتند اگر از چاهى که در برهوت است آب بیاورى خوب مى شود پس مهیاى تهیه آب از چاه برهوت شدم و با خود مشکى و قدحى برداشتم که از آن آب در مشک بریزم و آنجا رفتم صحراى وحشتناکى را دیدم با اینکه خیلى ترسیدم ولى مقاومت کردم و براى آوردن آب در جستجوى چاه بودم ناگهان از سمت بالا چیزى مثل زنجیر صدا داد و پایین آمد دیدم شخصى است و مى گوید مرا سیراب کن که هلاک شدم چون سربلند کردم قدح آب را به او دهم دیدم مردیست که زنجیر به گردن او است و تا خواستم به او آب دهم او را کشاندند بالا، تا نزدیک قرص آفتاب دو مرتبه خواستم مشک را آب کنم دیدم پایین آمد و اظهار عطش کرد، خواستم ظرف آبى به او بدهم باز او را کشانیدند و بردند تا به قرص آفتاب سه مرتبه چنین شد و من سر مشک را بستم و به او آب ندادم، من ترسیدم و خدمت شما آمده ام ببینم این چه بود؟
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: این بدبخت قابیل فرزند (بزرگ) آدم است که برادرش هابیل را کشت و تا روز قیامت همین جا معذّب است تا در آخرت به جهنم واصل شود.
در تفسیر مجمع البیان از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مروى است که وقتى که معاذ از معنى آیه: «یوم ینفخ فى الصور فتأتون افواجاً» پرسید حضرت فرمود: اى معاذ مطلب بزرگى را پرسیدى پس اشک مبارکش جارى شد و فرمود: اى معاذ گنهکاران امت من در روز قیامت ده صنف مى شوند که البته خداوند این ده صنفت را از جمله مسلمین جدا مى کند و صورتشان را تغییر مى دهد.
صفحه 134 |
عده اى به شکل میمون و بعضى به صورت خوک و پاره اى دست و پا بریده، برخى کور و گروهى کر و لالند و طایفه اى وارد محشر مى شوند در حالى که زبانشان را مى جوند و چرک از دهان آنها بیرون مى آید که اهل محشر از بوى آن ناراحت مى شوند و عده اى وارونه و سرنگون وارد محشر مى شوند و به همان حال آنها را مى برند و بعضى به شاخه هایى از آتش آویخته شده اند و دسته اى بوى گند آنها از مردار بیشتر است و دسته اى دیگر جبه هایى از قطران بر آنها پوشانیده به گونه اى که به پوستهایشان چسبیده باشد.
پرسیده شد اینها چه کسانى هستند؟
فرمود: آن کسى که به صورت میمون وارد محشر مى شود سخن چین است یعنى حرف این را براى آن و حرف آن را براى این مى آورد و از این طریق ایجاد فتنه و آشوب مى نمود.
و آن کس که به شکل خوک محشور مى شود خورنده حرام است. کسى است که مثلاً در کسبش کم فروشى کرده تقلب نماید و یا از راه قمار و معاملات حرام پولى به دست آورد و خلاصه آنچه که خوردنش حرام است مانند مشروبات الکلى و غیره استفاده کند.
و آن که سرنگون وارد محشر مى شود کسى است که رباخوارى کرده یعنى پول به کسى قرض داده که در هنگام وصول مبلغى بیشتر دریافت دارد و به اصطلاح امروز نزول خوار بوده.
و آن کس که زبانش را مى جود و چرک از دهانش بیرون مى آید، عالم بى عمل مى باشد، یعنى گفتارش غیر از کردارش هست.
و آن کس که دست و پا بریده وارد محشر مى شود کسى است که به همسایه اش آزار برساند.
و آن کس که کور وارد محشر مى شود، حاکم ستمگر و ناحق است.
صفحه 135 |
و آن کس که کر و لال محشور مى شود کسى است که در دنیا (خودپسند است) یعنى فقط کار خودش را قبول دارد و به عبارت دیگر جز از خودش از کسى راضى نیست.
و آن را که به شاخه اى از آتش آویزان مى کنند کسى است که براى خوش آیند پادشاهان مردم را گرفتار مى کند.
و اما آنهایى که بوى گندشان از مردار بیشتر است کسانى هستند که در دنیا به شهوترانى و استفاده از لذتهاى نامشروع مشغول بودند و حقوق واجبه الهى را که در مالشان بود (از قبیل خمس و زکات) ادا نمى کردند.
و امّا آنهایى که جُبّه هاى آتشین بر آنها پوشانیده مى شود کسانى هستند که بر مردم تکبر کرده فخر فروشى مى کنند.
از جمله امورى که ما بدان معتقدیم ثبت اعمال مى باشد که در چند جاى قرآن صریحاً مى فرماید: کرام الکاتبین اعمال را مى نویسند و در جاى دیگر مى فرماید: این دو ملک که مأمور ثبت اعمال هستند حتى کوچکترین حرفى را یادداشت مى نمایند (ما یلفظ من قول إلاّ لدیه رقیب عتید).(1)
راوى از امام(علیه السلام) مى پرسد از نیت خیر چگونه اطلاع پیدا مى کنند که یادداشت نمایند؟ حضرت فرمود: شخصى که نیت خیر مى کند بوى عطرى از او بلند مى شود که آنها مى فهمند و هرگاه نیّت شرّى نماید، از او بوى گندى بلند مى شود که این دو ملک از آن ناراحت مى شوند. پس اگر نیت خیرى کرد یک حسنه براى او نوشته مى شود و اگر انجام داد ده حسنه براى او نوشته مى شود.
صفحه 136 |
لکن گناه را اگر نیت بکند نمى نویسند و چنانچه انجام داد همان را مى نویسند.
لطف دیگر پروردگار آنکه هرگاه کسى گناهى کرد عتید که مى خواهد بنویسد رقیب مى گوید: مهلتش ده شاید پشیمان شده توبه نماید پس او را تا هفت ساعت مهلت مى دهند چنانچه توبه نکرد مى گویند چقدر بنده بى حیایى است آنگاه گناهش ثبت مى شود.
ظاهر روایات این است که هر کسى داراى دو کتاب است یک دفتر حسنات و یکى هم گناهان.
پس هر کس هرچه خوب و بد انجام دهد حتى در روایات آمده فوتى که به آتش مى کنند ثبت مى شود و در قرآن مجید هم در سوره طور مى فرماید: (کل شىء فعلوه فى الزبر و کل صغیر و کبیر مستطر) یعنى هر چه که انجام دهند در نامه اعمالشان خواهد آمد و از کوچک و بزرگ ثبت خواهد شد.
در کتاب لئالى الأخبار از پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مى کند که به اصحابش فرمود: آیا مى دانید مفلس کیست؟
گفتند: مفلس در بین ما کسى است که وجه نقد و اثاثیه و دارائى، هیچ نداشته باشد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: و اما این معنى مفلس نیست بلکه در حقیقت مفلس از امت من کسى است که در قیامت بیاید با نماز و روزه و زکات و حجّ. لیکن در دنیا به کسى فحش داده و یا مالى را از کسى خورده و یا خون شخصى را هدر داده، پس از حسناتش به این و آن داده مى شود. و چون حسناتش تمام شود و هنوز بدهکار باشد از گناهان بستانکار گرفته و به حساب او گذاشته مى شود.
این سؤالى است که در ذهن اغلب افراد خطور مى کند که چرا در قیامت عده اى براى
صفحه 137 |
همیشه در عذاب سخت و گوناگون به سر مى برند آیا این عذابهاى شدید با عدل خدا سازگار است؟
جواب بلى زیرا لازمه بى ایمانى و روى گردانیدن از خداوند و پیروى از شیطان و رؤساى گمراهى، همنشینى ابدى با آنها است و لازمه خوردن مال یتیم یا هر مال حرام دیگر برافروخته شدن آتش در باطن است. پس آتش جهنم از خود شخص است بلکه به نص قرآن مجید آتش گیره دوزخ خود مردم هستند که از آنها آتش افروخته مى شود.
اشکال دیگرى که به ذهن مى رسد این است که همیشگى بودن کافر در جهنم چگونه با عمر کوتاه دنیوى پنجاه یا شصت ساله سازگار است؟
جواب آن را امام صادق(علیه السلام) در پاسخ ابوهاشم که از همیشگى بودن در بهشت و دوزخ از حضرت پرسیده بود چنین فرمود: همیشگى بودن دوزخیان در دوزخ براى این است که نیتهاى آنها در دنیا این طور بوده که اگر همیشه در دنیا بودند همیشه معصیت خدا مى کردند و همیشگى بودن بهشتیان در بهشت براى این است که نیتهاى آنها این بود که اگر همیشه در دنیا مى ماندند هیچگاه از فرمان بردارى پروردگار سرپیچى نمى کردند پس نیتها است که سبب جاوید بودن بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ خواهد بود.
این بود خلاصه اى از عقاید امامیه درباره مرگ و عالم برزخ و قبر و قیامت که به عنوان متفرقات بحث تشییع جنازه از کتاب معاد مرحوم شهید آیت الله دستغیب اقتباس گردید.
صفحه 138 |
جابر بن عبدالله انصاری می گوید :
من بر پیامبر (ص) وارد شدم در حالی که حسن و حسین (ع) بر پشت آن حضرت سوار بودند و او با دست و پاهای خود راه می رفت و می فرمود : مرکب شما نیکو مرکبی است و شما نیز نیکو سوارانی هستید
بحار الانوار ج43 – ص286
مکارم الاخلاق 126
محبت خاص به کودکان شهدا
پیامبر با فرزندان شهدا بسیار مهربان بود و محبت خاصی نسبت به آنان ابراز میکرد. بشر بن عقربه بن جهنب که پدرش در جنگ احد به شهادت رسیذ می گوید: از رسول خدا ص پرسیدم، پدرم چگونه شهید شد؟ فرمود: او در راه خدا به شهادت رسید درود و رحمت خدا بر او باد. من گریستم، پیامبر ص مرا در آغوش گرفت و دست بر سرم کشید و با خود سوار مرکب نمود و فرمود: آیا دوست نداری من به جای پدرت باشم؟
مجمع الزوائد ج8 ص 161
پیامبر مشغول نماز جماعت بود و هنگامی که به سجده رفت حسین ع که کودک خردسالی بود بر پشت رسول خدا ص سوار شد و پاهای خود را حرکت می داد و هی هی می کرد و هرگاه پیامبر ص می خواست از سجده سر بردارداو را گرفته و کنار خود روی زمین می گذاشت و این کار تا پایان نماز ادامه داشت
مرد یهودی که شاهد این جریان بود، پس از نماز به رسول خدا ص عرض کرد با کودکان خود به گونه ای رفتار میکنید که ما هرگز انجام نمی دهیم
پیامبر ص فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید، با کودکان خود مهربان بودید، مهر و محبت پیامبر ص نسبت به کودک، مرد یهودی را سخت تحت تاثیر قرار داد و اسلام را پذیرفت.
بحار الانوار ج43، ص296
۱ . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (۱) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»
۲ . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (۲) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»
۳ . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«… ولقد کانت – علیها السلام – مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة … ; (۳) اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»
۴ . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام … ; (۴) ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»
۵ . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة … ; (۵) بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»
۶ . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (۶) من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای – عزوجل – فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»
احادیثی از معصومین (علیهم السلام) در مورد تربیت فرزند
امام سجاد (ع) میفرمایند :
حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این
دنیا به تو ارتباط پیدا میکند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری
و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را
به خداوند بزرگ راهنمای کنی . مکارمالاخلاق صفحه ۲۳۳)..
همچنین در مورد شیوه تربیت درست میفرمایند : با فرزندت آنچنان رفتار کن که
اثر نیکوی تربیت تو مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود. یا اینکه او را
چنان تربیت کن که بتواند در کارهای مختلف زندگی با عزت و آرزومندی زندگی
کند و مایه زیبایی و جمال تو بوده باشد.
..
پیامبر اسلام (ص) میفرمایند :
به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آنها رفتار کنید
حضرت علی (ع)میفرمایند :
عاقل بوسیله ادب پند میپذیرد و این چارپایانند که جز با زدن تربیت نمیشوند
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند :
خدای رحمت کند کسی را که در نیکوکاری و نیکی به فرزندش کمک کند . سوال شد
چگونه فرزند خود را در نیکی کمک بکند؟ فرمود: آنچه در توانایی کودک است و
برایش میسر است، از او بپذیرد و آنچه انجام دادنش برای کودک دشوار و طاقت
فرساست از او نخواهد و او را به گناه و طغیان و کارهای احمقانه وادار نکند .
———————————————————————-